فیلم نوجوان با آلیسون ری و داستان لز زوری زوئی از دختران مورمون
.
فیلم نوجوان با آلیسون ری و داستان لز زوری زوئی از دختران مورمون
هر وقت دختران دیگری را در کلیسا می بینم، تعجب می کنم که آیا آنها همان افکار کثیف من را دارند؟ می دانم اشتباه است، اما نمی توانم به رابطه جنسی فکر نکنم. سکس با دخترا، سکس با پسرها، مهم نیست. به نظر می رسد من تنها دختری هستم که از خواسته های شیطانی رنج می برد. اگر دختری هست که نتوانم از ذهنم بیرون بروم، آن زوئی است. او داستان لز زوری دختر خوبی است و بسیار زیباست. هر بار که او را در کلیسا می بینم، به سختی می توانم در برابر وسوسه نگه داشتن او و بوسیدن لب هایش مقاومت کنم. یک روز مادرم به من گفت که من خیلی سریع بزرگ شدم. او در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: «زمان آن رسیده است که جایگاه خود را در معبد دریافت کنم. چرا گریه می کرد؟ فکر می کردم معبد مقدس ترین مکان روی زمین است؟ طولی نکشید که فهمیدم چه چیزی باعث ناراحتی مادرم شده است. وقتی او مرا به معبد پیاده کرد، به داخل رختکن هدایت شدم - اما خالی نبود. زویی آنجا منتظر من بود. سعی کردم عادی عمل کنم، اما قلبم تند تند می زد. نمی توانستم از نگاه کردن به بدنش دست بردارم.